وبلاگ نویسان شرق فارس

بهترین مطالب وبلاگ های شهرستان نی ریز را در اینجا ببینید.
ما به دنبال آنیم که وبلاگ نویسان نی ریزی را در این مجموعه معرفی نماییم و از کلیه دوستان وبلاگ نویس شهرستان نی ریز دعوت می کنیم تا در جمع صمیمی اعضای ما حاضر شوند. شما می توانید مطالب تولیدی خود را با نام و وبلاگ خود در وبلاگ نویسان شرق فارس ثبت نمایید.

طبقه بندی موضوعی

۲۱ مطلب در بهمن ۱۳۹۳ ثبت شده است

۱۸:۲۵۱۸
بهمن
وبلاگ جهان موعود نوشت:چند وقت پیش نامه ای از یک نوجوان دهه ی شصتی خواندم که بنظرم خیلی جالب اومد شما دوستان هم بخونید امیدوارم تاپیر گذار باشد نامه اول شهید امیر به مجله زن روز در تاریخ 3/9/1365                                  بنام خداوند بخشنده و مهربان خدمت خواهران عزیز و گرامیم در مجله مفید و پر بار زن روز سلام من را از این فاصله دور پذیرا باشید. آرزو میکنم که در تمام مراحل زندگیتان موفق و موید و سلامت باشید.قبل از هر چیز لازم است از زحمات شما بخاطر فراهم آوردن این مجله مفید و سودمند تشکر کنم و باور کنید بدون تعارف و تمجید های دروغین، مجله زن روز بهترین مجله خانوادگی در سطح کشور و بهترین نشریه از بین نشریات موسسه کیهان است. اما دلیل اینکه امروز در این هوای بارانی ، این برادر کوچکتان تصمیم گرفت با شما درد دل کند مشکل بزرگی است که بر سر راهش قرار گرفته است جریان را برایتان بازگو می کنم:   من پسری 17 ساله هستم و در خانواده ای مرفه و ثروتمند زندگی می کنم اما چه ثروتی که می خواهم سر به تنش نباشد. پدر و مادر من هر دو پزشک هستند و از صبح زود تا پاسی از شب را در خارج از منزل سپری می کنند تازه وقتی هم به خانه می آیند از بس خسته و کوفته هستند که زود می روند و می خوابند.اصلا در طول روز یکبار از خود سوال نمی کنند که پسرمان (یعنی من)کجاست؟ حالا چه کار می کند؟ با چه کسی رفت و آمد می کند؟ اما خوشبختانه به حول و قوه الهی من پسری نیستم که از این موقعیتها سوء استفاده کنم و خودم را به منجلاب فساد بکشانم.البته این مشکل اصلی من نیست چون من دیگر به این بی توجهی ها عادت کرده ام واز اینکه اصلا به من کاری ندارند که کجا می روم و چه می پوشم و با کی می گردم تعجب نمی کنم بلکه مشکل اصلی من از حدود یکسال پیش شروع شد.   پدر و مادرم بدلیل اینکه من تنها بچه خانواده هستم و ضمنا وضع مادیشان هم خوب است دختر خاله ام را که در خانواده ای متوسط زندگی می کند به فرزندی که چه عرض کنم به سرپرستی قبول کردند(البته لازم به تذکر است که دختر خاله ام هم سن خود من است.) بله از آن تاریخ به بعد مشکل من شروع شد و خانه آرام و ساکت ما که در طول روز کسی جز من در آن زندگی نمیکرد تبدیل به زندگی پسری شد که سعی در دور کردن هوای نفس دارد با دختری که به مراتب از شیطان پست تر و گناهکارتر و حرفه ای تر است . تنها کارهای دختر خاله ام را در یک جمله خلاصه می کنم:"درخواست از من برای انجام بزرگترین گناه کبیره" می دانم که منظور من را حتما فهمیده اید و لازم به توضیحات اضافی نیست. همانطور که گفتم پدر و مادرم حدود 17 ساعت از روز را در بیرون از منزل بسر می برند یعنی از ساعت 6 صبح تا 11 شب .   من هم از ساعت 7 صبح تا 1 بعد از ظهر مشغول تحصیل هستم یعنی حدود 10 ساعت از روز را با دختر خاله ام در خانه تنها هستم و همانطور که گفتم دختر خاله ام یک لحظه من را تنها نمی گذارد،دائما در سرم فکر گناه را می اندازد. بارها در طول روز از من درخواست گناه می کند. البته من پسری نیستم که تسلیم خواهش و حرفهای او شوم ، همیشه سعی می کنم از او خودم را دور کنم ولی او مانند شیطان است که سر راه هر انسان ظاهر شود او را درون قعر جهنم پرتاب می کند و برای همین است که من از او احتراز می کنم ولی او دست از سرم برنمی دارد تو را به خدا کمکم کنید چطور جواب حرفهای چرب و نرم او را بدهم؟ من بعضی وقتها فکر می کنم که او شیطان است که از آسمان به زمین آمده تا تمام عبادات چندین ساله من را دود و نابود کند و سپس به آسمان برگردد.خواهران عزیز کمکم کنید من چطور می توانم او را سر راه بیاورم؟ هر چه به او می گویم دست از سرم بردار گوشش بدهکار نیست هر چه به او می گویم  شخصیت زن این نیست که تو داری انجام می دهی اصلا گوش نمی کند. می ترسم آخر عاقبت کاری دست من بدهد. دوست ندارم که تسلیم او بشوم. باور کنید حتی بعضی وقتها من را تهدید هم می کند و می گوید البته فکر می کنم همه این بدبختیها بخاطر این است که من یک مقدار زیبا هستم فکر می کنم اگر این موهای طلایی و پوست روشن را نداشتم حتما این مشکل سرم نمی آمد. روزی هزار بار از خداوند در خواست می کنم که این زیبایی را از من بگیرد. دوست داشتم در خانواده ای فقیر زندگی می کردم و زشت ترین پسر روی زمین بودم ولی گیر این دختر خاله شیطان صفت نمی افتادم که نمی گذارد تا قبل از ازدواج پاک بمانم. البته تا حالا که من تسلیم خواهشهای او نشده ام ولی می ترسم که بالاخره من را وادار به تسلیم کند. خواهران خوبم کمکم کنید نگذارید این برادرتان پاکی خود را از دست بدهد. بگویید به او چه بگویم و چطور او را ارشاد کنم تا دست از هوای نفس خود بردارد و من را هم اینهمه آزار ندهد؟ چطور او را مانند یک دختر مسلمان کنم و چطور می توانم طرز فکر و رفتار و عقیده اش را تغییر دهم ؟ ضمنا فکر نمی کنم که در میان گذاشتن این مسئله با پدر و مادرم فایده ای داشته باشد چون آنها نه وقت و نه حوصله فکر کردن به این مسائل را دارند،تازه اگر هم داشته باشند هیچ عکس العملی نشان نمی دهند. چون رفتار آنها هم در بیرون از خانه دست کمی از رفتار دختر خاله ام در خانه ندارد. امیدوارم که هر چه زود تر من را کمک کنید. خواهران گرامی جواب نامه ام را به این آدرس به صورت کتبی بدهید که قبلا تشکر و سپاسگزاری می کنم.                                                                          با تشکر برادرتانامیر....                                                                   3/9/65-ساعت 5/3 بعد از ظهر    نامه دوم شهید امیر به مجله زن روز در تاریخ 1/10/1365 در آستانه اعزام به جبهه و4 روز قبل از شهادتش در عملیات کربلای چهار
صاد قاف
۱۸:۲۱۱۸
بهمن
وبلاگ عطر بارون نوشت:از زمین تماس می گیرم.... جایی پر از آدم هایی که شب بخیر نگفته خوابشون نـــمی بره، اما ... خودشونو به خواب می زنن تا نماز صبحشونو نخونن! جایی که تو خونه سر پدر مادرشون داد می زنن! ولی میان پُست میذارن : سلطان غم مادر!!! الو خدا؟؟؟ صدام میاد؟؟ اینجا همه دم از حق و ناحق میزنن ولی خودشون زیر پا گذاشتن حق بقیه رو زرنگی می دونن!! حتی شده توی صد تومن بقیه پول تاکسی .... تهمت،غیبت ؛ دروغ ... الو خدا؟؟؟ کمک بفرست ما داریم غرق می شیم توی گناه... ما ازت دور شدیم... این شهر ها بوی فراموشی گرفته... ✿ و صدایی از پشت خط گفت: ♡❤ قُلْ یَعِبَادِی الَّذِینَ أَسرَفُوا عَلی أَنفُسِهِمْ لا تَقْنَطوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوب جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ♡❤ بگو : ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید ! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد ... گفتم: ولی خدایا بدون هیچ شرط شروطی؟ و خدا گفت: ♡❤ مَن تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ اقامُوا الصَّلوةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ فَخَلُّوا سَبِیلَهُم إنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ♡❤  کسی که توبه کند و ایمان بیاورد و عمل شایسته انجام دهد پس اگر توبه کنند و نماز را به پا دارند و زکات را بپردازند، آنها را رها سازید؛ زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است...
صاد قاف
۱۸:۱۵۱۸
بهمن
وبلاگ منتظر منتقم نوشت:باران خیلی تند می آمد. بهم گفت « من می رم بیرون» گفتم « توی این هوا کجا می خوای بری؟» جواب نداد. اصرار کردم . بالاخره گفت « می خوای بدونی؟ پاشو تو هم بیا. » با لندروز شهرداری راه افتادیم توی شهر. نزدیکی های فرودگاه یک حلبی آباد بود. رفتیم آنجا. توی کوچه پس کوچه هایش پر از آب و گل و شل. آب وسط کوچه صاف می رفت توی یکی از خانه ها. در خانه را که زد، پیرمردی آمد دم در. ما راکه دید، شروع کرد به بد و بی راه گفتن به شهردار. می گفت « آخه این چه شهردایه که ما داریم؟ نمی آد یه سری به مون بزنه ، ببینه چی می کشیم.» آقا مهدی بهش گفت «خیله خب پدرجان . اشکال نداره . شما یه بیل به ما بده، درستش می کنیم؟» پیرمرد گفت « برید بابا شماهام! بیلم کجا بود.» از یکی از هم سایه ها بیل گرفتیم. تا نزدیکی های اذان صبح توی کوچه ، راه آب می کندیم.
صاد قاف
۱۵:۴۴۱۴
بهمن
وبلاگ مبشر صبح نوشت:یک دختر خوب سعی می کنه دورو نباشه سعی می کنه در رابطه با نامحرم چه در دنیای مجازی چه در دنیای واقعی یه جور باشه اونم جور درستش.   مثلا به هم سنگرش به هم وبلاگیش که یه آقای محترمه نمی گه "دوست" همون طور که توی واقعیت به یه آقا نمیگه جناب دوست من، نمی گه دوست عزیز و گرامی. مثلا گل و چشمک و ... واسه یه آقا نمی فرسته همون طور که در دنیای واقعی به یه آقای نامحرمی گل نمی ده یا خدایی ناکرده چشمک نمی زنه یا هر شکلکی که در شان یه خانوم محترم نیست. مثلا به یه آقا نمی گه تو اینو گفتی که میگه شما گفتید شما فرمودید. مثلا لحن صحبتش صمیمی نیست و خیلی مودبانه و رسمیه همون طور که در واقعیت با یه نامحرم راحت و صمیمی حرف نمی زنه. یه دختر خوب تو فضای مجازی با یه آقا شوخی نمی کنه که، مگه تو دنیای واقعی این جسارتو به خودش می ده که تو دنیای مجازی بده و همون طور که تو واقعیت اصطلاحا بهش می گن "خشک" تو مجاز هم از این برچسب ابایی نداره. یه دختر خوب بگو بخند تو هر دو فضا با نامحرم نداره. یه دختر خوب دو ساعت یه جایی نمی شینه با یه نامحرم در مورد یه مسئله غیر ضروری صحبت کنه چه تو واقع چه تو مجاز. یه دختر خوب با نامحرم خلوت نمی کنه از نفر سومش (شیطون) می ترسه چه مجاز چه واقع. یه دختر خوب این حقو به خودش نمی ده که فضای دلی و ذهنی یه آقایی رو اشغال کنه چه در مجاز چه در حقیقت. (ازدواج بحثش جداست) یه دختر خوب سعی میکنه در هر دو فضا بت راه کسی نشه. یه دختر خوب آویزه ی گوشش می کنه که: "نامحرم نامحرم است" مجاز و واقع فرقی نمی کنه (از کجا معلوم همون نامحرمی که در مجاز محرمش شده همون پسرهمسایه ای نباشه که خودشو ملزم می دونه یه کلمه هم باهاش صحبت نکنه در غیر ضرورت چون که: نامحرمه)
صاد قاف
۱۳:۳۳۱۱
بهمن
وبلاگ جهان موعود نوشت:امروز صبح با تیتری جالب از سایت عصر ایران روبرو شدم البته بنظرم از این سایت، بعید هم نیست!!! نگارنده این موضوع از سخنان آیت الله جنتی آزرده خاطر شده است که چرا مرگ پادشاه عربستان را تبریک گفته است؟!! بنظرم تبریک گفتن هم دارد چون عربستان در زمان پادشاهی عبدالله از هر اقدامی برای سرنگونی این نظام استفاده کرد چه مستقیم و بیشتر غیر مستقیم و الان هم که جنگ نفتی را علیه ما رقم زدند. تمام هزینه های آمریکا را بر ضد شیعه همین وهابی ها دادند مسلح کردن داعش را همین عربستانی ها بر عهده گرفتند دوستی با اسرائیل و آمریکا و در خواست فشار بر ایران را همین عربستانیها انجام و پیگیر بودند. آنها تمام قد در برابر ما ایستاده اند و آن وقت عصر ایران وعصر ایرانیها ناراحت می شوند وقتی که می گوییم عربستان ضد ماست راستی چرا ؟  و نکته جالب اینکه می گویند آقای جنتی سنش زیاد است و حرف های خوبی نمی زند و در نماز جمعه شرکت نکند تا همه حرفی نزند!!و سیاست خارجی ما را دچار نقصان نکند!! از سیاست خارجی دولت که هیچ نگوییم بهنر است چرا که یاوه گویی های دشمنانمان در دورهای که ما به آنها لبخند ؛ پیاده روی و مهربابانه برخورد کرده ایم بیشتر شده است  برای نمونه همون ماجرای پاسپورت ایرانی و عزت!!؟ وافزایش تحریمها در مدت انجام مذاکرات که غیر قانونی بود. و....
صاد قاف
۱۳:۳۲۱۱
بهمن
وبلاگ مبشر صبح نوشت:حرم امن تو کافی است هراسان شده را مثل شه راه بده آهوی گریان شده را دل سپردیم به آن معجزه ی چشمانت تا که آباد کنی خانه ی ویران شده را مِهر تو باعث خاموشی آتشـدان است خارج از دست خلیل است ، گلستان شده را گندم ری به تنور کرمت پخته شود از تو داریم پس این مزرعه ی نان شده را هرچه شد خرج حرم ارزش او بیشتر است از طلا حرف نزن، نقره ی ایوان شده را به درخانه ی تو بسته و وابسته شدیم چه نیازی است به جنّت سگ دربان شده را گر قرار است جبینش به قدومت نرسد کافرش بیش نخوانیم مسلمان شده را در محلّه خبر لطف تو بهتر پیچید پخش کردند اگر قصه مهمان شده را شدنی نیست کرم داشته باشی ، امّا دستگیری نکنی دست به دامان شده را پنجره ساخته ای دور ضریح کرمت   تا ببندند به آن زلف پریشان شده را ما فقط ظاهری از اوج تو را می بینیم گذری نیست به معراج ِ تو حیران شده را جلوه ای کردی و زهرای پر از جذبه ی تو تا قم آورد دل شاه خراسان شده را
صاد قاف
۱۳:۲۷۱۱
بهمن
پایگاه معراج نوشت: شاه و رهبر هر دو دارای جایگاه خاصی در بین مردم هستند. هر دو دارای قدرت هستند. اما یکی با زور و پول و ثروت صاحب قدرت می شود ولی دیگری با مهربانی و ساده زیستی و با جای گرفتن در دل مردم کشورش صاحب قدرت می شود. در تصویر، شاه مظلومی که همانند خیلی از مردم کشورش زندگی ساده و بدور از تجملات دارد را مشاهده می نمایید که از هول و دلسوزی برای رسیدگی به امور رعیت یادش می رود کفش هایش را بر روی قالی مندرس مرد روستایی که روی آن نماز می خواند بیاورد. و مرد و فرزند رعیت را می ببینید که از شدت خوشحالی بهت‌ زده‌ نشده اند که هیچ حتی در آغوش شاه جای گرفته اند و شاه دست نوازشی بر سر آنان می کشد. آری این است سلطنت شاهی که دل دل مردمانش جای دارد. و در همان تصویر, رهبری که در کمال قدرت و اختیار عکس مردم کشورش زندگی پر زرق و برقی دارد را مشاهده می نمایید که گویی مردم از وی هراس دارند تا جایی که حتی اعضای خانواده رعیت نزدیک وی نمی شوند و در کمال بهت‌ زدگی به وی نگاه می کنند که او در اینجا چه می خواهد؟؟؟   سید احمد خمینی(ره): در اینجا بر خود واجب می دانم که این را شهادت بدهم که زندگی داخلی حضرت آیت الله خامنه ای بسیار ساده است نه از باب این که رهبر عزیز انقلابمان به این حرف ها نیاز داشته باشند ، بلکه وظیفه خود می دانم تا این مهم را به مردم انقلابی ایران بگویم. من از داخل منزل ایشان مطلعم ، در منزل ایشان بیش از یک نوع غذا بر سر سفره ندارند ، خانواده ایشان روی موکت زندگی می کنن ، روزی منزل ایشان رفتم یک فرش مندرس آنجا بود که از زبری آن به موکت پناه بردم. پ,ن: و اینگونه است که در 26 دی سال 57 رعیت شاهی که هرگز آنان را نشناخت را از کشور بیرون کردن و دو رهبری که در دل هایشان حکومت می کرد را به نوبت در قلب خود جای دادند...
صاد قاف
۱۳:۲۲۱۱
بهمن
وبلاگ  شعر پارسی نوشت:شعری که خدمت شما ارائه میشود جهت کوبیدن به دهان شارلی ابدو. حرف اول کلمات مصراع اول هر بیت را کنار هم بگذارید می شود(محمد رسول الله)وشعر دوم بر همین منوال می باشد (مرده باد شارلی ابدو).محمد رسول الله (ص)محمد که جانم به راهش فدابه باغ رسل افضل انبیاحنیفی که او دافع باطل استزالطاف او دین حق کامل استمطهر ترین بنده ی روی خاک که شمس از وجودش شده تابناکدر علم عالم امین خدانسیم سحر گاه پر از صفا رهش روشنی بخش دلهای پاککشد پوزه ی دشمنان را به خاکسخاوت از او بخشش اموختهجهان چشم بر رحمتش دوختهولی نعمت و اسوه ی مسلمینبنا شد برای وجودش زمینلجام غرورو تکبر گرفتمقامات والا ودر خور گرفتاگر بشکند دستتان بهتر استکه شیطان سوار شما رهبر استلبی که به بد گوییش واشودبه امید الله رسوا شودلگام الاغی که در میشودچرا بیش از اندازه خر میشودهمیشه همین نور ذهن صفاست محمد همان افضل انبیاستصفای مشکانیمرده باد شارلی ابدوماه والا نبض جاری خداکه کرامت را خدا کردش عطاراههای روشن پندار پاکآنکه اهریمن به دستش شد هلاکدستهایش سایه بر سرهای ماباعث الله و اکبر های ماهر که نور دیده اش روشن بود آگه از مصداق شعر من بودبحر انسانیت و انصاف بودصاحب والا ترین اوصاف بودآتشی از دشمنش روشن شدهشارلی ابدو یار اهریمن شدهدار خود با دست خود آویخته مادرش با اهرمن آمیختهشب در آغوش پلیدی خفته است بچه را بو جهل دوران گفته استآه از فرزند محصول زنالرزه اندازد به عرش کبریارخت خواب مادری شد بی پدرحاصل آمیزشش یک کره خرلوری و فرزند از این بهتر بعیدحرف حق در گوشهای کر بعیدیک جهان باید تورا رسوا کنندمادرت را در طویله جا کنندآش خوبی نیستی اوپخته استحال او هم دست تو آشفته استبر تو شرم و ننگ ومرگ ای بی شعورتو سراپایت همه فسق و فجورداد خواه احترام مادرتگر شدی آتش بزن بر دفترتواجب آمد در جواب کارتانهی صفا محکم کند افسارتان.صفای مشکانی
صاد قاف
۱۹:۴۳۰۸
بهمن
وبلاگ جهان موعود نوشت:در این روزگار همه ما کم و بیش با فساد و مفسد برخورد داشته ایم و هر یک از ما قضاوتهایی کرده ایم  بله فساد دردی است که افکار هر کسی را به هم میریزد و به قولی از نبود عدالت رنج می برد و از همه بدتر اگر این فساد در حکومت اسلامی و بدتر از آن در دستگاه اداره کشور و مسئولین رخ بدهد چه بسا غیر قابل تحمل و نا امید کننده است اگر ما به تاریخ و حال نگاه کنیم فساد از اول خلقت تا الان به شکلهایی گوناگون وجود داشته است که در برخی دوره ها زیاد و بعضی کمتر، در جاهایی که کمتر فساد رخ داده است بخاطر نبود مفسد نبوده بلکه بخاطر وجود حکومت عدالت طلب و اجرای قاطع و محکم قانون ترس  از خدا و در بعضی از مکانها بخاطر ترس از جان و آبرو ومجازات و حکومت بوده است در این روزگار و دوره ای که زندگی میکنیم شاهد فعل و انفعالاتی شگرف در جامعه و یا بهتر بگویم دنیا هستیم به واقع جای حق و باطل عوض شده و هرکسی هم اعتراض کند پشیمانش می کنند نمونه اش همین ایران ماست در سال 57 مردم بخاطر فساد و احیای حکومت و سیره آل محمد(ص) قیام کردند و انقلاب اسلامی را شکل دادند و این انقلاب بخاطر گفتمانش که دفاع از مظلوم ،مقابله با باطل ،افکار و روشهای آنان و دین مداری است مورد هجمه های سنگین که در طول تاریخ بی سابقه بوده قرار گرفته است اما متاسفانه بعضی مسئولین این کشور الهی به مسئولیت خود آنگونه که باید عمل نکرده اندو زمینه فساد و رانت و تخلف را در حکومت اسلامی ایران فراهم کرده اند تا آنجا که رهبر انقلاب در فرمان 8 ماده ای,  اصول را برای مبارزه با فساد مخصوصا در زمینه اقتصادی تبیین کردند که اخیلی در عمل مورد پیگیری مسئولین قرار نگرفت و مردم هم در این زمینه نقد ها و نارضایتی هایی دارند که خواستار نشان دادن تیغ تیز دستگاه قضا برای متخلفین کلان و بزرگ هستند البته باید گفت که در چند سال اخیر چشمه هایی را از دستگاه قضا دیده اند اما کافی و متناسب با مفسدین نبوده است  امیدواریم که کسانی که در این زمینه مسئولیتهایی دارند بدون توجه به فشارها اقدامات قانونی خود را انجام دهند چه دستگاه قضا چه دولت و مجلس!! حضرت امام علی علیه السّلام در نامه ی دیگری به قاضی منصوب از جانب خویش در منطقه ی «اهواز»چنین می نویسد:«و اعلم یا رفاعة أنّ هذه الامارة امانة فمن جعلها خیانة فعلیه لعنة اللّه الی یوم القیامة؛ای رفاعه!بدان که این امارت و حکومت،امانتی است که هرکس به آن خیانت کند،لعنت خدا تا روز قیامت بر او باشد.»(محمودی،ج 5،ص 32).امیر مؤمنان حضرت علی علیه السّلام تلاش می کرد تا نگرش کارگزاران خویش را نسبت به مسئولیت و مدیریت تغییر دهد تا آنان به خوبی دریابند که مسئولیت و مقام،ملک شخصی آنها و طعمه ای برای بهره برداری و بهره مندی بیشتر نیست،بلکه امانتی است که باید به درستی و سلامت به سر منزل مقصود راه یابد.
صاد قاف
۱۲:۱۶۰۶
بهمن
خیلی ها فکر می کردند که بعد از جنگ راه اختلاس هم بسته می‌شود ولی نشد. انگار خدا هم می خواهد یک جورایی به اینها کمک کند. خدا شانس بده!  وبلاگ معبر بصر به نقل از دیده بان نوشت: بچه های سپاه و بسیج از اولش هم اختلاس گر بودند ولی ما زورمان به آنها نمی رسید. خیلی ها فکر می کردند که بعد از جنگ راه اختلاس هم بسته می‌شود ولی نشد. انگار خدا هم می خواهد یک جورایی به اینها کمک کند. خدا شانس بده! فرمانده سابق تیپ الغدیر یزد که همه فکر می کردند بعد از جنگ آدم سر به راهی شده و سرش به کار خودش گرم است، یهویی چمدان ها را بست و دور از چشم ما از مرز لبنان و سوریه در رفت! یعنی پرید. شاید شما هم شنیده باشید، سردار محمدعلی الله دادی یکی از فرماندهان عالی رتبه سپاه بود که به همراه فرزند شهید عماد مغنیه و سه نفر دیگر از همرزمان خود خیلی یواشکی شربت شهادت را بالا کشیدند! (همون سرکشیدند خودمون) و رفتند به جمع یاران امام حسین(ع). آخه این چه وضعی است؟!   به خدا نوبره؛ همه نوع اختلاس شنیده بودیم. اختلاس تقوی و شهادت نشنیده بودیم. آره داداش؛ اینها از رانت سپاه به نفع خودشان استفاده می کنند! قبلاً هم یکی دیگرشان که مدیر کل بود کار و بار و صندلی و اتاق را رها کرد و رفت سوریه. سوریه رفتن همانا و سر بریده اش را به نیزه زدن همان. به گمانم اسمش اسکندری بود. عبدالله اسکندری! حیف که دیگر دستمان بهشان نمی رسد و گرنه یقه شان را می گرفتیم.   از "اختلاس گرانِ اخلاص" باید پرسید چطور این معامله های بزرگ را کردند و کسی نفهمید؟ این پیرمرد خوزستانی که اخیراً در سامرا گلوله به قلبش خورد را باید جایی گیر آورد و او را سوال پیچ کرد. باید از سردار حمید تقوی پرسید به سفارش و رانت چه کسی شدی فرمانده خط دفاع از حرم امامین عسکریین؟   افسوس که پریدند و در رفتند آنجایی که دیگر دست کسی بهشان نمی رسد. تعجب می کنم که چرا امنیتی ها و دستگاه های اطلاعاتی کاری نمی کنند؟! بخدا یکی جلوی این ها را بگیرد... از ما گفتن بود. والسلام
صاد قاف