وبلاگ نویسان شرق فارس

بهترین مطالب وبلاگ های شهرستان نی ریز را در اینجا ببینید.
ما به دنبال آنیم که وبلاگ نویسان نی ریزی را در این مجموعه معرفی نماییم و از کلیه دوستان وبلاگ نویس شهرستان نی ریز دعوت می کنیم تا در جمع صمیمی اعضای ما حاضر شوند. شما می توانید مطالب تولیدی خود را با نام و وبلاگ خود در وبلاگ نویسان شرق فارس ثبت نمایید.

طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خدا» ثبت شده است

۱۸:۲۱۱۸
بهمن
وبلاگ عطر بارون نوشت:از زمین تماس می گیرم.... جایی پر از آدم هایی که شب بخیر نگفته خوابشون نـــمی بره، اما ... خودشونو به خواب می زنن تا نماز صبحشونو نخونن! جایی که تو خونه سر پدر مادرشون داد می زنن! ولی میان پُست میذارن : سلطان غم مادر!!! الو خدا؟؟؟ صدام میاد؟؟ اینجا همه دم از حق و ناحق میزنن ولی خودشون زیر پا گذاشتن حق بقیه رو زرنگی می دونن!! حتی شده توی صد تومن بقیه پول تاکسی .... تهمت،غیبت ؛ دروغ ... الو خدا؟؟؟ کمک بفرست ما داریم غرق می شیم توی گناه... ما ازت دور شدیم... این شهر ها بوی فراموشی گرفته... ✿ و صدایی از پشت خط گفت: ♡❤ قُلْ یَعِبَادِی الَّذِینَ أَسرَفُوا عَلی أَنفُسِهِمْ لا تَقْنَطوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوب جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ♡❤ بگو : ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید ! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد ... گفتم: ولی خدایا بدون هیچ شرط شروطی؟ و خدا گفت: ♡❤ مَن تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ اقامُوا الصَّلوةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ فَخَلُّوا سَبِیلَهُم إنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ♡❤  کسی که توبه کند و ایمان بیاورد و عمل شایسته انجام دهد پس اگر توبه کنند و نماز را به پا دارند و زکات را بپردازند، آنها را رها سازید؛ زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است...
صاد قاف
۰۶:۵۲۲۸
آذر
وبلاگ سیده بانو نوشت: الان ساعت  از یک بامداد گذشته و به شدت خوابم میاد اما نتونستم در مقابل وسوسه نوشتن این پست مقاومت کنم. حدود دو سه هفته ای خیلی ذهنم مشوش بود. اصلاً نمی تونستم به برنامه هام برسم. یه جور نگرانی و استرس سراسر وجودم رو فراگرفته بود. امشب اما خدا رو شکر خیلی خوب و آرومم. بیرون هیچ تغییری نکرده، هیچ اتفاق خاصی نیفتاده. اما درونم خیلی آروم تر شده، خیلی امیدوارتر و ذهنم خیلی منظم تر. بهترین چیزی که بهم کمک کرد، یادآوری دوباره وجود خدا در کنارم بود هر لحظه هر ثانیه. معجزه هایی رو که هر روزه داره در زندگیم اتفاق میافته رو مرور کردم. نه اون معجزه های هر روزی؛ معجزه همچنان زنده بودن، همچنان بینا و شنوا بودن، معجزه همچنان سالم بودن، معجزه حیات و .... . اینا فقط در نظر من معجزه اند.خیلی اونا رو عادی و طبیعی می دونن. گذشته از این معجزات فراوان که گاهی به چشم نمیاند، معجزه های بسیاری دیگه ای هست که اگه داستانش رو برای دیگران هم تعریف کنم، اونا هم تصدیق می کنن غیرعادی و غیرطبیعی بودنشان رو. از مهر حساب کردم. حدود 115 تا از این اتفافا در عرض کمتر از سه ماه. نوشتم همه رو ها. برای اینکه باز برگردم سراغشون و یادم نره که خدا کمتر از ثانیه ای رهام نکرده. رهام که نکرده هیچ، انگاری همه بندهاش رو گذاشته و فقط به من می پردازه. احساس فوق العاده خوشای یندیه؛ «خدای دیروز و امروزت خدای فردات هم هست»،یادم نمیاد اولین بار این جمله رو کی بهم پیامک کرد، اما خیلی به دلم نشست. گاهی اینو فراموش می کنیم، بعد بی تاب میشیم، انگاری که تا دیروز خودمون داشتیم زندگیمون رو پیش می بردیم و نگرانیم که از فردا چطوری پیشش ببریم. بچه تر که بودم فکر می کردم تصور اینکه خودمون داریم زندگیمون رو پیش می بریم، بی انصافیه، الان با خودم فکر می کنم، بی انصافی نیست، حماقت محضه. واقعاً بیخردیه که انسان فکر کنه تدبیر امورش به دست خودشه و لاغیر. من معجزه های خدا رو هر لحظه در زندگیم دیدم. اصولاً زندگیم فقط با معجزه پیش رفته، تماماً با معجزه، زمانی که اصلاً فکرش رو نمی کردم، از یه جایی که اصلاً فکرش رو نمی کردم، به واسطه کسی که اصلاً فکرش رو نمی کردم، از طریقی که اصلاً فکرش رو نمی کردم، به اندازه ای که در مخیله ام نمی گنجیده، به راحتی و آسانی که باورش سخته، فقط می دونم که درست شده، فقط همین. بزرگترین معجزه تو زندگیم پدر و مادر و خونوادم بودن. صادقانه بگم نمی تونم فکر کنم که خدا مهربانتر از پدر و مادر آدمی باشه، کفره یا نشناختن خدا، نمی دونم. فقط همین رو می دونم که برای من مهربانتر از پدر و مادر و خواهر و برادر یعنی هیشکی و بالاتر از مهربانی اونها یعنی غیرممکن، یعنی محال ذاتی و عقلانی، یعنی عدم، یعنی اجتماع نقیضین، یعنی نمیشه. همه میگن پدر و مادرای ما هم برامون خیلی عزیزن. همین اندازه دوستشون داریم، اما پدر و مادر من فرق می کنن، اینو فقط خودم می تونم درک کنم.  فقط خودم. با تناقض مواجه شدید؟ حالا بالاخره خدا یا پدر و مادر و خونواده؟ کدومش؟  فکر کنم هر دوشون با هم. اختلافی بینشون نمی بینم. خدایا از اینجا تا ته ته کهکشان راه شیری متشکرم، به خاطر همه چیزهایی که چون خوابم میاد نمی تونم برشمارمشون، خدایا شکرت به خاطر خواب، به خاطر آرامش، به خاطر بیداری، به خاطر کار و تلاش، به خاطر سلامتی، به خاطر پدر و مادر، به خاطر خواهر و برادر. به خاطر پیامبر. به خاطر همه چیز . الحمدلله ...........................
صاد قاف
۱۸:۴۰۲۰
آبان
وبلاگ عطر بارون نوشت:صبـــح هــا خُـــــدابا انگشت اشاره اش؛ سهـــم وُضــوی هر برگ را می چکاند در دستـَـش . . .این است حکایتِـ شبنم هـــا!!!
صاد قاف