فاجعه جان سوز منا
نمی دانم های من نوشت:
درود
پیشکش با تمامی احترام به بازماندگان حادثه ی منا و مردم داغ دار ایران کهن
حاجی سلام
زیارت قبول ؛ قدومت مبارک
حاجی نفس گرمت چگونه به سردی گرایید
" قرار نبود نفس کم بیاوری حاجی"
میخواستی قربانی کنی ؛ قربانیت کردند
حاجی دختر سه ساله ات بعد از تو به آغوش که دل خوش کند ؟؟؟
برای که جز تو دلبری کند ؟؟
نقاشی های کودکانه اش را به که جز تو نشان دهد ؟
وقتی میداند دیگر نیست آغوشی که هر روز پس از رسیدن به رویش گشوده میشد ...
حاجی پر کشیدی و آسمانی شدی
رفتی و به امام خویش اقتدا کردی ؛
حسین وار دعوت حق را لبیک گفتی و در حریم حرمش چه عاشقانه آرام گرفتی ...
لب تشنه چون حسین به صحرای کربلا
گویی که شد منا به مثل دشت پر بلا ...
شک ندارم در میان لحظه ای درنگ
در میان همهمه ای از فریاد یا حسین و یا ابوالفضل
در بحبوحه ی درد خدایت را ملاقات کردی
عشق را صدا کردی
دست به خدا سپردی و ....
و آه ...
آه که نبودنت رنجی است بس عظیم
حاجی تردیدی روا ندار که تاوان خونت را
تاوان مروارید های لبریز از چشمه چشمان همسفران و هم دلانت را ؛
تاوان برج عظیم درد بر دل هم وطنانت را ؛ روزی آل سعود پس خواهد داد ...
لعن الله علی ال سعود !
#ک_مرادنژاد