قطعه
دوشنبه, ۱۱ آبان ۱۳۹۴، ۰۳:۰۱ ب.ظ
گلبانگ نی ریز نوشت:
خواستم تا غزلی من بسرایم زغمت
ناگهان قطعه ای گفتم غزلم ریخت بهم
در هیاهوی نگاهت پر پروازم ریخت
روی گرداندی و من شور و شرم ریخت بهم
تا که آن روز تو را با کس دیگر دیدم
در دلم عشق تو مرد و نظرم ریخت بهم
پدرم دفتر شعر و غزلم را میخواند
خواند این مصرع و حال پدرم ریخت بهم
شعرهایم همه در دربدری درماندند
قافیه خسته شد و این اثرم ریخت بهم
بعد تو . . . دلخوشی من شده انبوهی شعر
رفتی و آخر این شعر ترم ریخت بهم
شاعر:محمدعلی جهاندیده
۹۴/۰۸/۱۱
با سلام
وبسایت خبری تحلیلی انتخابات94
حوزه انتخابیه نی ریز و استهبان
www.ensejam94.lxb.ir