وبلاگ نویسان شرق فارس

بهترین مطالب وبلاگ های شهرستان نی ریز را در اینجا ببینید.
ما به دنبال آنیم که وبلاگ نویسان نی ریزی را در این مجموعه معرفی نماییم و از کلیه دوستان وبلاگ نویس شهرستان نی ریز دعوت می کنیم تا در جمع صمیمی اعضای ما حاضر شوند. شما می توانید مطالب تولیدی خود را با نام و وبلاگ خود در وبلاگ نویسان شرق فارس ثبت نمایید.

طبقه بندی موضوعی

۴۰ مطلب با موضوع «مذهبی» ثبت شده است

۲۲:۱۹۱۰
آذر

انجمن ادبی گلبانگ نوشت:

چهل روزه که زینب بیقراره
هوای دیدن دلدارو داره
چهل روزه که دنیا غم گرفته
تمام شهر را ماتم گرفته
یه عده رفتن و پای پیاده
جواز رفتن و ارباب داده
ما هم موندیم فقط حسرت ببینیم
کی نفرین کردما اینجا بشینیم
فدای خاک پای زواراتیم
اسیر بارگاه با صفاتیم
شنیدم کفترا دورت میگردن
عزادارن،اسیرن ،غرق دردن
میگن بال ملائک فرش راهه
میاد پیش تو هرکه روسیاهه
مارو امسال نخواستی تا بیاییم
اقا حقم داری غرق گناهیم
ولی دوست داریم ارباب بی سر
ما رو دعوت بکن یکسال دیگر
بحق گریه های زار زینب
به حق خطبه غرای زینب
به شوری که به شام انداخت زینب
قیامی در قیام انداخت زینب
خدایا شیعیان را یاوری کن
خودت سید علی را رهبری کن
دگر. مپسند بی مهدی جهان را
بده میراث عالم شیعیان را
محمد جلال رنجبر

صاد قاف
۱۶:۱۹۰۵
آذر

دختری با افکار آسمانی نوشت:

اگر کربلا،کربلا شد به خاطر سخنرانی های حضرت زینب و امام سجاد بود.
وظیفه زینبب و سجاد بودنمون در برابر شهدای 8 سال دفاع مقدس رو یادمون بمونه.

صاد قاف
۰۶:۳۰۱۲
ارديبهشت
وبلاگ دل به دست یار دادن کار آسان است نیست نوشت:
 راه حج بسته شد ولی راه خانه ی خدا همچنان باز است... با فرارسیدن ایام اعتکاف حاجیان جا مانده خود را برسانند خانه ی خدا کجاست این مطلب رو احادیث بفرمایند: رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله : فی التَّوراةِ مَکتوبٌ أنّ بُیُوتِی فی الأرضِ المَساجِدُ ، فَطُوبى لِعَبدٍ تَطَهَّرَ فی بَیتِهِ ثُمَّ زارَنی فی بَیتی، ألا إنّ على المَزُورِ کَرامَةَ الزائرِ ، ألا بَشِّرِ المَشّائینَ فی الظُّلَماتِ إلى المَساجِدِ بالنُّورِ السّاطِعِ یَومَ القِیامَةِ . پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : در تورات نوشته شده است که: خانه هاى من در روى زمین مسجدهایند . پس ، خوشا بنده اى که در خانه اش خود را پاکیزه کند و سپس در خانه من، به دیدارم بیاید . بدانید! بر میزبان است که میهمان را گرامى دارد. هان! آنان را که در تاریکی هاى شب به مساجد مى روند، بشارت بادا به نور درخشان در روز رستاخیز. الإمامُ الصّادقُ علیه السلام : علَیکُم بِإتیانِ المَساجِدِ؛ فإنّها بُیوتُ اللّه ِ فی الأرضِ ، و مَن أتاها مُتَطَهِّرا طَهَّرَهُ اللّه ُ مِن ذُنوبِهِ و کُتِبَ مِن زُوّارِهِ فَأکثِرُوا فیها مِن الصَّلاةِ و الدُّعاءِ امام صادق علیه السلام : بر شما باد رفتن مساجد ؛ زیرا مساجد خانه هاى خدا در روى زمینند . هر که پاک و پاکیزه وارد آنها شود خداوند او را از گناهانش پاک گرداند و در زمره زائران خود قلمدادش کند. پس، در مساجد نماز و دعا بسیار بگزارید .
صاد قاف
۰۸:۴۲۱۶
اسفند
,وبلاگ جهان موعود نوشت:
سلام بر تو ای بهترین زنان از اول تا آخر سلام بر توی ای دلیل خلقت محمد (ص) و سلام بر تو ای فاطمه الزهرا ای مادر هستی ماهم در سالروز شهادتت مثل پسرت مهدی موعود (ع) غمین و اندوهگینیم بی بی دو عالم ما هم مثل محسن و حسنین و مرد صبر، علی (ع) نالانیم تسلیت باد این ایام
صاد قاف
۰۶:۴۸۱۲
اسفند
پایگاه معراج نوشت:
به بهانه آمدن فاطمیهحضرت فاطمه علیهاالسلام در پیشگاه خدا آن چنان معزز بود که بارها مورد عنایت خاص آسمانى قرار گرفته و موائد گوناگون از سوى پروردگار عالم نازل مى‏شد که اینک به برخى از آنها اشاره مى‏کنیم
به بهانه آمدن فاطمیه گوشه ای از کرامات بانو    حضرت فاطمه علیهاالسلام در پیشگاه خدا آن چنان معزز بود که بارها مورد عنایت خاص آسمانى قرار گرفته و موائد گوناگون از سوى پروردگار عالم نازل مى‏شد که اینک به برخى از آنها اشاره مى‏کنیم فرستادن غذا از طرف خداوند براى حضرت زهرا (س) حضرت فاطمه علیهاالسلام در پیشگاه خدا آن چنان معزز بود که بارها مورد عنایت خاص آسمانى قرار گرفته و موائد گوناگون از سوى پروردگار عالم نازل مى‏شد که اینک به برخى از آنها اشاره مى‏کنیم: پیامبر عالى قدر اسلام به شدت گرسنه بود و ضعف و ناتوانى وى را از پاى درآورده بود، او براى پاره نانى به اتاقهاى هریک از زنانش مراجعه کرد، ولى آنان نیز طعامى نداشتند. سرانجام به خانه‏ى دخترش فاطمه علیهاالسلام سرکشید، تا در آن خانه‏ى امید به مقصود رسد، ولى فاطمه علیهاالسلام و بچه‏هایش گرسنه بودند و تکه‏نانى در آنجا نیز به دست نیامد. هنوز چند دقیقه بیش نبود که رسول گرامى اسلام منزل دخترش را ترک کرده بود که مختصر طعامى از سوى یکى از همسایه‏ها به آن بانو رسید. فاطمه علیهاالسلام با خود گفت: سوگند به خدا، خود و فرزندانم گرسنه مى‏مانم، ولى این تکه نان و گوشت را به پدرم مى‏خورانم، و لذا یکى از حسنین را به دنبال پدر فرستاد و او را دوباره به خانه‏اش دعوت کرد. فاطمه اهدایى همسایه را که دو تکه نان و مختصر گوشتى بود، در یک ظرف سرپوشیده قرار داده بود، چون پدرش دوباره به خانه او برگشت، سراغ طعام رفت و آن را در برابر دیدگان رسول خدا گذاشت، ولى ظرف پر از گوشت و نان بود، و فاطمه علیهاالسلام خود نیز از این مائده‏ى آسمانى تعجب مى‏کرد و خیره خیره به آن تماشا مى‏نمود. رسول خدا خطاب به دخترش گفت: اى دختر گرامى! این طعام چگونه و از کجا رسید؟ فاطمه علیهاالسلام جواب داد: هو من عنداللَّه ان اللَّه یرزق من یشا بغیر حساب. فقال: الحمدللَّه الذى جعلک شبیهه بسیدة نسا بنى‏اسرائیل فانها کانت اذا رزقها اللَّه شیئا فسئلت عنه قالت: «هو من عنداللَّه ان اللَّه یرزق من یشاء بغیر حساب.» (1) آن از برکات و الطاف الهى است، خداوند به هرکسى بخواهد بدون محدودیت عطا مى‏کند. رسول خدا چون سخن دخترش را شنید فرمود: سپاس خدایى را که تو را همانند مریم سرور زنان بنى‏اسرائیل قرار داده، زیرا او نیز هرگاه مورد عنایت الهى قرار مى‏گرفت و خداوند برایش مائده مى‏فرستاد، که جواب سؤال مى‏گفت: این طعام از جانب خدا است، او به هرکسى بخواهد روزى بى‏حساب مى‏دهد. آنگاه رسول خدا على علیه‏السلام را نیز به حضورش فراخواند و همگى از آن غذا خوردند و سیر شدند و زنان و اهل‏بیت پیامبر نیز دعوت شدند و خوردند، ولى غذا و مائده آسمانى به همان صورت باقى بود. حتى فاطمه علیهاالسلام براى همسایگان نیز از طعام آسمانى که از الطاف خفیه الهى سرچشمه گرفته بود ارسال داشت.... (2) موائد آسمانى براى فاطمه علیهاالسلام در یکى دوبار محدود نمى‏گردد، او بارها از خداوند خویش درخواست طعام کرد و پروردگار عالم نیز بى‏درنگ طعام بهشتى براى آن حضرت ارسال داشت از آن جمله: روزى امیرالمؤمنین على علیه‏السلام به شدت گرسنه بود و از فاطمه علیهاالسلام طعام خواست، ولى در خانه چیزى نبود. فاطمه علیهاالسلام گفت: یا على! در خانه طعامى نیست، من و بچه‏هایت دو روز است که گرسنه‏ایم و مختصر طعامى هم که بود، آن را به تو خوراندیم و خود در گرسنگى صبر کردیم. على علیه‏السلام از شنیدن این سخن فوق‏العاده ناراحت گشته و اشک در چشمانش حلقه زد و براى تهیه طعام زن و فرزندانش به بازار رفت و یک دینار قرض گرفت تا مشکل گرسنگى خانواده‏اش را برطرف سازد، ولى نشد. چرا؟! چون یکى از دوستانش گرفتار بود و گرسنگى و گریه زن و بچه‏ها او را در بیرون از خانه آواره کرده بود، او دنبال نان و پول بود، ولى چاره‏اش بدون چاره.... على از درد او آگاه شد و مانند همیشه ایثار کرد و دیگران را بر خود و خانواده‏اش مقدم داشت و بدین وسیله یکى از دوستانش را که مقداد نام داشت خوشحال و خوش‏دل ساخت. على علیه‏السلام دست خالى شد و نتوانست به خانه رود، رو به سوى مسجد کرد و مشغول عبادت شد از آن سو پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله مأمور گشت شب را در خانه‏ى على بسر برد و لذا بعد از نماز مغرب و عشا دست على را گرفت و فرمود: على جان! امشب مرا به مهمانى خود مى‏پذیرى؟ مولاى متقیان سکوت کرد، چرا که زمینه پذیرایى نداشت و فاطمه علیهاالسلام و حسنین گرسنه مانده بودند و پول تهیه نان و گوشت فراهم نبود، ولى پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله دوباره اظهار داشت: چرا جواب نمى‏دهى؟ یا بگو: بلى، تا با تو آیم و یا بگو: نه، تا راه دیگر پیش گیرم. على علیه‏السلام عرض کرد: یا رسول‏اللَّه! بفرمایید. رسول خدا دست على را گرفت، دست در دست او به خانه‏ى فاطمه علیهاالسلام آمد و با هم به خانه وارد شده و با زهرا دیدار کردند، فاطمه علیهاالسلام در حال نماز و نیایش بود و خدا را مى‏خواند، او صداى پدر را شنید و به سوى او آمد و خوش‏آمد گفت و سفره را باز کرده و غذاى مطبوع آورد، تا گرسنگان را سیر کند و چاره نیافته‏ها را چاره‏ساز باشد. على علیه‏السلام به فاطمه علیهاالسلام خیره‏خیره نگاه مى‏کرد و با زبان بى‏زبانى سؤال مى‏نمود: یا فاطمه! این طعام از کجا؟ پیش از آنکه فاطمه علیهاالسلام جواب گوید رسول خدا دست بر دوش على گذاشت و جواب داد: یا على! هذا جزا دینارک من عنداللَّه. این غذا پاداش آن دینارى است که به مقداد دادى. خداوند به شما جریان زکریا و مریم را تکرار کرد. (3) و از طعام‏هاى بهشتى مرحمت نمود... (4) اقرار به رسالت پدر در شکم مادر وقتى که کفار از پیامبر اسلام (ص) انشقاق قمر را خواستند، زمانى بود که خدیجه (س) به فاطمه (س) حامله بود و خدیجه از این سؤال کفار ناراحت شده و گفت: زهى تأسف براى کسانى که محمد را تکذیب مى‏کنند! در حالى که او فرستاده‏ى پروردگار من است. پس فاطمه (س) از شکم مادرش صدا کرد: اى مادر! نترس و محزون نباش، زیرا خدا با پدر من مى‏باشد. پس وقتى که مدت حمل خدیجه (س) تمام شد و موقع وضع حمل رسید، خدیجه فاطمه (س) را به دنیا آورد و او به نور جمال خود تمام جهان را روشن و منور ساخت.(5) چرخیدن آسیاى دستى به خودى خود در خانه حضرت زهرا (س) جناب ابوذر مى‏گوید: رسول خدا (ص) مرا به دنبال على (ع) فرستاد. به خانه‏اش رفتم و او را خواندم، ولى پاسخ مرا نداد. و آسیاب دستى را دیدم که بدون اینکه کسى باشد به خودى خود، مى‏گردد. دوباره او را خواندم، بیرون آمد و با هم نزد رسول خدا (ص) رفتیم و پیامبر متوجه على (ع) شد و چیزى به او گفت که من نفهمیدم. گفتم: شگفتا! از دستاسى که بدون گرداننده مى‏گردد. آنگاه پیامبر (ص) فرمود: خداوند قلب دخترم فاطمه و اعضا و جوارحش را پر از ایمان و یقین کرده و چون خداوند ضعف او را دانست، پس در روزگار سختى به او کمک کرد و کفایتش نمود. مگر نمى‏دانى که خداوند، فرشتگانى را قرار داده تا خاندان محمد را یارى دهند؟! (6) حرام بودن آتش برفاطمه زهرا (س) روزى عایشه بر فاطمه (س) وارد شد، در حالى که آن حضرت براى حسن و حسین (ع) با آرد و شیر و روغن در دیگى غذاى حریره درست مى‏کرد. دیگ بر روى اجاق و آتش مى‏جوشید و بالا مى‏آمد و فاطمه (س) آن را با دست خود هم مى‏زد. عایشه با اضطراب و نگرانى از نزد او بیرون آمده، نزد پدرش ابوبکر رفت و گفت: اى پدر! من از فاطمه چیز شگفت‏آورى دیدم، و آن اینکه دست به درون دیگى که بر روى آتش مى‏جوشید برده، آن را به هم مى‏زد. گفت: دخترکم! این را پنهان کن که کار مهمى است.این خبر که به گوش پیامبر اکرم (ص) رسید، بر بالاى منبر رفت و حمد و سپس الهى را به جاى آورد، سپس فرمود: همانا مردم دیدن دیگ و آتش را بزرگ شمرده و تعجب مى‏کنند. سوگند به آن کسى که مرا به پیامبرى برگزید، و به رسالت انتخاب فرمود، همانا خداى عزوجل آتش را بر گوشت و خون و موى و رگ و پیوند فاطمه حرام کرده است، فرزندان و شیعیان او را از آتش دور نمود، برخى از فرزندان فاطمه داراى رتبه و مقامى هستند که آتش و خورشید و ماه از آنها فرمانبردارى کرده در پیش رویش جنیان شمشیر زده، پیامبران به پیمان و عهد خود درباره‏ى او وفا مى‏کنند، زمین گنجینه‏هاى خودش را تسلیم او نموده، آسمان برکاتش را بر او نازل مى‏کند.واى، واى، واى به حال کسى که در فضیلت و برترى فاطمه شک و تردید به خود راه دهد، و لعنت و نفرین خدا بر کسى که شوهر او، على بن ابى‏طالب را دشمن داشته به امامت فرزندان او راضى نباشد. همانا فاطمه، خود داراى جایگاهى است و شیعیانش نیز بهترین جایگاه‏ها را خواهند داشت. همانا فاطمه پیش از من دعا مى‏کند و شفاعت مى‏نماید و شفاعتش على‏رغم میل کسانى که با او مخالفت مى‏کنند، پذیرفته مى‏شود.(7) تعدادی دیگر از کرامات و معجزات حضرت زهرا (س) 1 ـ نورانى شدن چادر مبارک حضرت زهرا سلام‏اللَّه‏علیه 2 ـ آمدن لباس‏ها و زیورهاى بهشتى براى حضرت زهرا سلام‏اللَّه‏علیه 3 ـ لباس بهشتى حضرت زهرا سلام‏اللَّه‏علیه در مجلس عروسى 4 ـ نزدیک شدن مردم به هلاکت به واسطه‏ى نفرین حضرت زهرا سلام‏اللَّه‏علیه 5 ـ مستجاب شدن نفرین حضرت زهرا سلام‏اللَّه‏علیه در مورد عمر 6 ـ ملاقات حوریان بهشتى با حضرت زهرا سلام‏اللَّه‏علیه 7 ـ نازل شدن جبرئیل بر حضرت زهرا سلام‏اللَّه‏علیه پس از رحلت پیامبر (ص) 8 ـ در آغوش کشیدن حسنین علیهم‏السلام توسط حضرت زهرا بعد از شهادت 9 ـ خاکسپارى حضرت زهرا و صحبتهاى زمین با امیرالمؤمنین علیه‏السلام پی نوشت ها 1 ـ آل‏ عمران/ 37. 2 ـ فرائدالسمطین، ج 2، ص 51 و 52، ش 382- تجلیات ولایت، ج 2، ص 319- فضائل خمسه، ج 3 ص 178- مناقب ابن شهرآشوب، ج 3، ص 339- جلاءالعیون شبر، ج 1، ص 136. 3 ـ اشاره است به آیه‏ى 37 سوره‏ى آل‏عمران که زکریا موائد آسمانى را در محراب مریم دید. 4 ـ محجة البیضاء، ج 4، ص 213- بحار، ج 43، ص 59، و ج 41، ص 30 با اختصار. 5 ـ روض الفائق، ص 214. 6 ـ بحارالانوار، ج 43، ص 29. 7 ـ فاطمه زهرا (س) شادمانى دل پیامبر، ص 152. منبع:پایگاه حفظ و نشر آثار شهید آوینی
صاد قاف
۰۶:۴۰۱۲
اسفند
وبلاگ عطر بارون نوشت:
فاطمه این شبها علی بر بالین فاطمه می نشیند بغض می کند از اینکه امشب شاید شب آخر باشد بغض می کند از کبودی ماه علی تا صبح نمی خوابد با هر گردش فاطمه در بستر هزار بار میمیرد می گوید فاطمه جان، ببین می توانی بمانی ؛ بمان! پس چه شد با علی همسفر ماندنت؟
صاد قاف
۰۶:۲۰۱۲
اسفند
وبلاگ مشکان فارس نوشت:
نگاه سرد مردم بود و آتش صدا بین صدا گم بود و آتش بجای تسلیت با دسته ی گل هجوم قوم  هیزوم بود و آتش *** گرفتی از مدینه گفتنت را دریغ از من نمودی دیدنت را ولی با من بگو ساعت به ساعت چرا کردی عوض پیراهنت را
صاد قاف
۱۸:۱۵۱۸
بهمن
وبلاگ منتظر منتقم نوشت:باران خیلی تند می آمد. بهم گفت « من می رم بیرون» گفتم « توی این هوا کجا می خوای بری؟» جواب نداد. اصرار کردم . بالاخره گفت « می خوای بدونی؟ پاشو تو هم بیا. » با لندروز شهرداری راه افتادیم توی شهر. نزدیکی های فرودگاه یک حلبی آباد بود. رفتیم آنجا. توی کوچه پس کوچه هایش پر از آب و گل و شل. آب وسط کوچه صاف می رفت توی یکی از خانه ها. در خانه را که زد، پیرمردی آمد دم در. ما راکه دید، شروع کرد به بد و بی راه گفتن به شهردار. می گفت « آخه این چه شهردایه که ما داریم؟ نمی آد یه سری به مون بزنه ، ببینه چی می کشیم.» آقا مهدی بهش گفت «خیله خب پدرجان . اشکال نداره . شما یه بیل به ما بده، درستش می کنیم؟» پیرمرد گفت « برید بابا شماهام! بیلم کجا بود.» از یکی از هم سایه ها بیل گرفتیم. تا نزدیکی های اذان صبح توی کوچه ، راه آب می کندیم.
صاد قاف
۱۳:۳۲۱۱
بهمن
وبلاگ مبشر صبح نوشت:حرم امن تو کافی است هراسان شده را مثل شه راه بده آهوی گریان شده را دل سپردیم به آن معجزه ی چشمانت تا که آباد کنی خانه ی ویران شده را مِهر تو باعث خاموشی آتشـدان است خارج از دست خلیل است ، گلستان شده را گندم ری به تنور کرمت پخته شود از تو داریم پس این مزرعه ی نان شده را هرچه شد خرج حرم ارزش او بیشتر است از طلا حرف نزن، نقره ی ایوان شده را به درخانه ی تو بسته و وابسته شدیم چه نیازی است به جنّت سگ دربان شده را گر قرار است جبینش به قدومت نرسد کافرش بیش نخوانیم مسلمان شده را در محلّه خبر لطف تو بهتر پیچید پخش کردند اگر قصه مهمان شده را شدنی نیست کرم داشته باشی ، امّا دستگیری نکنی دست به دامان شده را پنجره ساخته ای دور ضریح کرمت   تا ببندند به آن زلف پریشان شده را ما فقط ظاهری از اوج تو را می بینیم گذری نیست به معراج ِ تو حیران شده را جلوه ای کردی و زهرای پر از جذبه ی تو تا قم آورد دل شاه خراسان شده را
صاد قاف
۱۷:۴۹۰۱
بهمن
وبلاگ مبشر صبح نوشت:  راهی برای حفظ خود از گناه تو خیابون که راه می رفتم ناخداگاه چشمم میفتاد به خانم هایی که بدحجاب بودند. ازین وضع حسابی ناراحت و عصبی می شدم و سرم رو مینداختم پایین و افسوس می خوردم. دلم میخواست یک کاری کنم اما چه کاری از دستم بر میومد؟ از طرفی پیامبر(ص) هم فرموده بودند : نگاه به نامحرم تیر زهر آلودی از تیرهای شیطان است. دلم می خواست به یک شکلی این تیر رو به سمت خود شیطان برگردونم که هم باعث ثواب بشه و هم باعث عاقبت بخیری زنان بد حجاب. تا اینکه تصمیم گرفتم هر بار که ناخداگاه چشمم به خانم بد حجابی افتاد هم نگاهم رو ازش برگردونم و هم از طرف اون خانم یک صلوات بفرستم و هدیه کنم به خانم فاطمه زهرا (س) برای عاقبت بخیری اون خانم بدحجاب. اینجوری هم من یک ثوابی می برم، هم اون خانم یک ثوابی می بره، هم برای عاقبت بخیریش کاری کرده بودم و هم اینکه تیر زهر آلود شیطان رو به سمت خودش برگردونده بودم. حالا شما فکر کنین اگه همه آقایون اینکارو کنن اونوقت چی میشه؟؟؟ از وقتی که دارم اینکارو انجام میدم احساس خوبی بهم دست داده و حس رضایت دارم. شماهم امتحان کنین.
صاد قاف